مدیریت پیش از بحران
نگاهی به سیاست رسانه ای کشور های عربی
در مواجهه با نا آرامی های اخیر
علی محمد حسام فر
خلاصه:
وقتی معترضان پیش از بروز نا آرامی ها، سهمی در رسانه ها نداشته باشند، و در آن هنگامه، ناگهان تصویر خود را در رسانه ببینند، احساس پیروزی می کنند، که غرور ناشی از آن ، انگیزه ی محکمی برای ایستادگی جلوی قدرت حاکم خواهد بود.
از سوی دیگر، نادیده گرفتن آنها ،منجر به بغض و کینه خواهد شد، و آنان عصبانی از به حساب آورده نشدنشان برای به اثبات خود، از هر فرصتی برای ابراز وجود استفاده می کنند،و حتا در صورت سرکوب، نتیجه ی این به حساب آورده نشدن،سرخوردگی بخشی از سرمایه ی انسانی جامعه، و در نتیجه یک آتش زیر خاکستر همیشگی خواهند بود.
صبح از خواب بیدار شده اید،تلویزیون را روشن می کنید، برنامه ندارد.سراغ رادیو می روید، هر چه موج آنرا دست کاری می کنید، موفق به دریافت سیگنالی از رادیوی کشور نمی شوید، چه حدسی می زنید؟
کارشناسان، یک دقیقه سکوت رادیویی را اصطلاحا «مرگ رادیویی » می گویند.این مرگ، وقتی نصیب یک رسانه ی ملی باشد،حتا در صورتی که اشکال فنی مسبب آن باشد، مساله ای امنیتی تلقی خواهد شد.
وقتی عدم پخش ،که ممکن است ناشی از یک علت ساده باشد، تحلیل هایی پیچیده در پی دارد، تکلیف برنامه سازی ، آن هم در شرایط بحرانی، مشخص است.
احتمالا همه دوست دارند،سیاست عرصه ای شفاف باشد تا یک بازی پیچیده، ورسانه هم ساحت آزاد و البته نجیب ارایه افکار، اما عجالتا که این امر اخلاقی،دست نیافتنی است و رسانه ها، شاه مهره ی شطرنج سیاستند که گاه این شطرنج قانون درست و حسابی هم ندارد.
در این مجال با هم سیاست رسانه ای کشور های عربی را در مواجهه با بحران های اخیر مرور می کنیم و در پایان ، نظر خود را دراین باره خواهم گفت.
مصر:
تلویزیون دولتی مصر ، با شروع اجتماع ناراضیان در میدان تحریر ، برنامه های عادی خود راقطع کرد، و تمام شبکه های عربی مصر، برنامه های «نیل نیوز» را پخش می کردند.
لحن بر نامه ها خصمانه نبود، بل که تلاش می کرد، با استفاده از کارشناسان و مهمانانش ، جوانان را ترغیب کند تا صف خود را از صف خرابکاران و نیروهای مزدور خارجی، جدا کنند.و بیشترین تاکید برنامه ها بر پرهیز از تخریب و بزرگنمایی خرابی های ناشی از اعتراضات بود.تا آن جا که وقتی چند روز از اعتراضات گذشت و نشانی از آرامش معترضان دیده نشد، گزارش های مفصلی درباره ی فرار زندانیان پخش کرد.هم چنین دستگیر شدگانی را نشان می داد که جلوی آنها سلاح های مخوف سرد وگرم چیده بوند که ظاهرا از دست آن ها گرفته شده بود.
این یک سیاست تلویزیون مصر بود که مردم را از فراگیر شدن نا آرامی ها بترساند، اما از طرف دیگر ، در حالی که جمعیت متحصن و درگیری های قاهره مرکز توجه جهانیان بود، این تلویزیون با نشان دادن زنده ی مکان ها ی آرام پایتخت، این آرامش را به رخ مخاطب خود می کشید.
نکته ی جالب توجه دیگر این بود که ،چون سیاستگذاران اصرار داشتند تا شبانه روز برنامه هایشان را به ناآرامی ها اختصاص دهند و چون ظرفیت های رسانه ای آن ها هم محدود بود، لاجرم، ارتباط های تلفنی طولانی ملال اور با کارشناسان و شهروندان خودی، بخش ثابتی از برنامه ها را تشکیل می داد.
در مجموع تلویزیون مصر، سیاست متناقضی داشت، نه بحران را و خواسته های معترضان را به رسمیت می شناخت ، و آن ها را کتمان می کرد.با پوششض بیست و چهر ساعته ، به نوعی تشدید بحران می کرد، و از طرفی مخالفان هیچ جایگاهی در این رسانه نداشتند.
هم اکنون:
این روزها، برنامه های تلوزیون مصر، تقریبا به روال عادی خود برگشته است، اما آن چه مشهود است، سعی در القای پیروزی قیام مردمی است.در نوبت های مختلف، سرودهای انقلابی همراه با تصاویر شهدای قیام، و جمعیت حاضر در میدان تحریر پخش می شود، شاید برای این که به مخاطب این پیام را برساند که «کار تمام شد!»
تونس:
برکناری سریع رییس جمهور تونس، فرصت چندانی به تلویزیون این کشور نداد تا خود را بیازماید، در ایام نا آرامی ها، تونسی ها برنامه های عادی خود را قطع کردند، و به طور مداوم، آهنگ ها و سرودهای وطنی و تصاویر آرشیوی، از حرکت های مردمی گذشته نشان می دادند.در واقع منفعل بودند، نه چیزی را خراب کردند، و. نه کاری را از پیش بردند.
یمن:
تلویزیون یمن تا حدودی روند عادی را حفظ کرده، اما در برنامه های معمولش، مثلا جنگ های صبح گاهی ،گفتگو های مردمی، و برنامه های شبانه، اشاره هایی به وحدت ملی و مصلحت یمن می کند.
با طولانی شدن نا آرامی ها، میزگردهایی هم ترتیب داده می شود که مخالفان هم دران حضور دارند، اما جهت گیری کلی که پنهان نمی ماند، به نفع حاکمیت است.
از طرف دیگر ،در کنار حضور کم رنگ منتقدان، پوشش گسترده ی گردهمایی های طرفداران «علی عبدالله صالح» ، رییس جمهور، تاکید بر نقش پر رنگش در صیانت از کشور، در دستور کار است.
دیگر راهبرد رسانه ی ملی یمن، توجه دادن بینندگانش شرکت در انتخابات آینده برای رسیدن به قدرت، وترک خیابان هاست.
اما نکته ی اخر، پرداختن به نا آرامی دیگر کشور ها در این رسانه است،که نوعی فرافکنی رسانه ایست.مساله ای که اوج آن در تلویزیون بحرین دیده می شود.
بحرین:
تلیوزیون بحرین، تقریبا تمام وقت خود را به میزگرد و خبر درباره ی مناقشات دیگر کشور ها اختصاص داده است! این سیاست ازآن جا بسیار عجیب می نماید، که بحرین کشورکوچکی است، ومعترضان به "آل خلیفه" ، در میدان مرکزی پایتخت آن حضور دارند، و احتمالا اخبار در این کشور ذره ای، سریعا منتقل می شود، اما تلویزیون بحرین کوچکترین اشاره ای به میدان لؤ لؤ ندارد، بل که مدام اخبار آن چه را انقلاب لیبی می نامد، نا آرامی های مصر، و حتا مسایل غزه را بررسی میکند.عنوان آخرین میز گردهایشان این ها بود،« فلسطین… قبل و بعد از انقلاب های عربی» یا « آیا بر کناری وزیران، خیابان های عمان را ساکت می کند؟»
لیبی:
در حالی که گزارش های تایید شده خبر از یک جنگ تمام عیار در لیبی می دهد، تلویزیون لیبی با اعتماد به نفس تمام، مدام گردهمایی طرفداران اندک قذافی را در ساحة الخضراء(میدان سبز) نشان می دهد.پخش ممتد تصاویر « اخ القائد الثوره» که منظور همان معمر قذافی است، هم پای ثابت برنامه هاست.
اما میز گردهای طولانی،ملال آور با کارشناسان تکراری ، که نسبت به"دخالت خارجی"، " تجزیه ی کشور" و "فتنه" هشدار می دهند هم بخش بزرگی از آنتن را پر میکند.
جدیدا برنامه هایی هم اختصاص داده داند به به گزارش از خانواده های افراد کشته شده در درگیری ها، که در دیگر شبکه ها ندیدم، و می توانست فضای احساسی سنگینی برای مخاطبان همسو و یا خاکستری ایجاد کند.
رسانه ی ملی لیبی، هیچ اشاره ای به مسایل دیگر کشور ها ندارد.
پایان بندی:
اگر از قبل فضای گفنگو در رسانه ها نباشد، هنگام بحران، نتیجه ی هر سیاست رسانه ای شکست خواهد بود.
وقتی معترضان پیش از بروز نا آرامی ها، سهمی در رسانه ها نداشته باشند، و در آن هنگامه، ناگهان تصویر خود را در رسانه ببینند، احساس پیروزی می کنند، که غرور ناشی از آن ، انگیزه ی محکمی برای ایستادگی جلوی قدرت حاکم خواهد بود.
از سوی دیگر، نادیده گرفتن آنها ،منجر به بغض و کینه خواهد شد، و آنان عصبانی از به حساب آورده نشدنشان برای به اثبات خود، از هر فرصتی برای ابراز وجود استفاده می کنند،و حتا در صورت سرکوب، نتیجه ی این به حساب آورده نشدن،سرخوردگی بخشی از سرمایه ی انسانی جامعه، و در نتیجه یک آتش زیر خاکستر همیشگی خواهند بود.
تدبیر حکم می کند، بحران را پیش از وقوع مدیریت کرد، و راه حل آن هم، اجازه ی انعکاس انتقادها و اعتراض ها ، در طول زمان است – البته نه به شیوه ای که اپوزسیون احساس کند سر کار گذاشته شده!- تا مطالبه ها متراکم نشود، و سیاستگذارا رسانه ای در شرایطی قرار نگیرند،که نتیجه بازی در هر صورت برایشان باخت باشد.
3 Comments
خب ، نظر شما چیه؟
ممنون از مطلبتون که برام جدید بود.
ممنون از مقاله کاملت .
در کل معمولا رسانه مخصوصا تلویزیون همیشه آخرین عنصری است که سقوط میکند .
جالب بود علی جان
منتظر دستنوشته های بعدیت هستم.