اینترنت ملی، آن چه باید باشد
اینترنت چند روز در ایران قطع بود. در همین زمان عدهای از ما بهتران البته دسترسی داشتند. افرادی که با اتصال به سرورهای متصل به خارج از کشور، برای خود و دوستانشان VPN راه اندازی کردند و البته بعضی هم در این میان با فروش اشتراک این راههای ارتباطی سود خوبی به جیب زدند. تبعیض داستان پر آب چشم کشور ما بوده است و خواهد ماند.از این تبعیضهای نهادینه بگذریم که مثنوی هفتاد من است، در این مطلب قصد داریم تا لزوم پایان سیطرهی شرکتهای خارجی بر اینترنت ایران و راههای منطقی دست یابی به آن را بررسی کنیم.
به لحاظ امنیتی مطلوب نیست که دادههای خرد و کلان کاربران اینترنت در ایران به راحتی در اختیار شرکتهای بزرگ خارجی باشد و بتوانند احیانا آنها را رصد و تحلیل کنند.
درست هم نیست که بسیاری از اطلاعات اداری و سازمانی در ایران با ای-میلها و پیام رسانهای خارجی رد و بدل شود. به ویژه آن که بعضی از این پیامها اطلاعات نهان و آشکاری دارد که سازمانهای جاسوسی خارجی میتوانند از آنها بهره برداری کنند.
در یک کلام این منطقی است که نگران سیطره و انحصار پیامرسانها و موتورهای جستجو و به طور کلی شرکتهای بزرگ خارجی بر امورات کشوران باشیم اما راه حل چیست؟
قطعا راه حل محبس کردن یک کشور نیست. به نظر نگارنده دو رشته اقدامات همزمان برای رهایی از معضل گفته شده باید به انجام برسد.
نخست سوق دادن کاربر ایرانی به استفاده بیشتر از محصولات و محتوای اینترنتی داخلی. برای تحقق این امر هم میتوان از اجبار استفاده کرد و هم ایجاد مزایا. اجبار مانند این که ارتباطات اداری و سازمانی نهادهای حکومتی از طریق محصولات ایرانی برقرار شود. امروزه کارمندان بسیاری از ادارهها برای کارهای اداری خود از یاهو و جی میل و واتزاپ استفاده میکنند. نباید مانع مردم برای استفاده از این ابزارها شد، اما میتوان کارمندان را مجبور کرد برای امور اداری خود از نمونههای ایرانی پیامرسان و ای-میل بهره ببرند.
سیاستهای تشویقی راه دیگر سوق دادن مردم است. مانند این که اینترنت ایرانی بسیار ارزانتر از امروز و حتی رایگان در اختیار کاربران ایرانی قرار بگیرد. برای این امر و ایجاد زیر ساختها، یک حرکت ملی لازم است و نباید تنها به توان بخش خصوصی اکتفا کرد و بریز و بپاشهای بی سرانجام هم نباید رخ بدهد. شاید لازم باشد نهادهای حاکمیتی وارد ماجرا شوند و نرم افزارهای مناسب را طراحی و راه اندازی کنند و بعد از به سرانجام رسیدن سهام آن را به بخش خصوصی واگذار کنند. شاید بتوان با شرکتهای خارجی وارد مذاکره شد تا نرم افزارهای کم تر مطرح را از آنان خرید و توسعهی آن را در داخل کشور دنبال کرد. حتی مذاکره با شرکتهای مطرح برای انتقال سرورشان به داخل ایران برای ارایهی خدمات به کاربران ایرانی هم میتوان گفتگو کرد، اقدامی که تا کنون در ایران بی نتیجه مانده ولی در بسیاری از کشورها ثمر داده است.
با چنین روندی به تدریج شاهد آن خواهیم بود که بدون حرکتهای چکشی و القای حس زندانی بودن به مردمی که باید مشارکت اصلی را در ساختن کشور بر عهده داشته باشند، سیطرهی شزکتهای خارجی بر دادههای ایرانی از بین خواهد رفت و زیر ساختهای ملی جای آن را خواهد گرفت بدون این که ارتباطات جهانی را که لازمهی تولید کالا و محتوای ملی، پیشرفت علمی و نشاط کشور است از بین برود. هیچ کس از زندگی در زندان نمیتواند شاد باشد، حتی اگر این زندان بسیار وسیع باشد.
در پایان باید یاد آور شد که باطل السحر همهی مشکلات کشور، وجود اعتماد بین تصمیم سازان و مجریان از طرفی و عموم مردم از طرف دیگر است. مسئولان میتوانند خیلی شفاف تر از چیزی که هست با مردم صحبت کنند. اگر میخواهند اینترنت را به طور موقت قطع کنند تا زیر ساختهای شبکه ملی ارتباطات را بیازمایند، همین را با اعلام قبلی به مردم بگویند. اگر از مردم میخواهند که از نرم افزارهای داخلی استفاده کنند، از آن طرف در عمل دراز مدت به آنها نشان دهند که مگر در جرایم بزرگ و سازمان یافته و بدون مجوزهای لازم، متعدی حریم خصوصی آنان نخواهند شد. تا زمانی که چنین اعتمادی وجود نداشته باشد، هیچ راهکاری جواب نخواهد داد. کاربر ایرانی باید مطمئن باشد که فیلترینگ در حداقل خود و با در نظر گرفتن مصالح کلان اعمال میشود.
نگاهی به نظرهای منتشر شده زیر مطالب مرتبط با اینترنت در اندک سایتهای در دسترس این روزها، نشان میدهد تا برقراری چنین اعتمادی راهی طولانی در پیش است.
خب ، نظر شما چیه؟