اردیبهشت ۳, ۱۳۹۹ | توسط hesamfar | دسته بندی اخبار
علی محمد حسام فر:
دستیابی به محتوای آنلاین متفاوت از پیدا کردن مطالب چاپ شده است. یک کاربر اینترنت، معمولا از طریق موتورهای جستجو به مطلبی که نیاز دارد دست پیدا میکند و در یک نگاه آن را مرور میکند تا پی ببرد که آن مطلب همان چیزی است که در جستجوی آن بوده یا نه.
او می خواهد به سرعت متوجه شود که آیا متنی که یافته، همان چیزی است که در جستجوی آن است یا نه و برای سرعت دادن به نتیجه گیری، به جای خواندن کلمه به کلمهی متن، نخست کلمات کلیدی آن را از نظر میگذراند و همچنین کلمات مد نظرش را در صفحهی وبی که میخواند جستجو میکند. برای همین است که اگر مطلبی قبلا برای چاپ آماده شده بوده و حالا قصد داریم تا آن را در فضای وب به اشتراک بگذاریم، باید برای این منظور بازنویسی شود.
تفاوت مطلب چاپی و محتوای وب
از آنجا که مطالب معمولا در فضای Word و یا نرم افزارهای مشابه آن نوشته میشود و این نرم افزارها هم به طور پیش فرض برای آماده کردن مطالب چاپی تهیه شدهاند، ممکن است نویسنده ناخواسته محصولی را تولید کند که مناسب چاپ باشد نه مناسب صفحات وب.
برای درک این تفاوت، میتوان فرق میان کتاب و فیلم را تصور کرد. یک کتاب رمان یا فیلمنامه، مبتنی بر کلمات است. کلماتی که در ذهن خواننده تصاویری ایجاد میکنند و باعث انتقال مفاهیم میشوند. اما یک فیلم حتی اگر بر اساس همان کتاب و مبتنی بر همان داستان ساخته شده باشد، ساختار متفاوتی دارد و به جای کلمه، مبتنی بر تصاویر متحرک و رنگ و نور و تدوین است.
به همین ترتیب ، محصولی که برای چاپ ایجاد شده است باید برای انتشار در وب که رسانهای متفاوت است بازنویسی و بازآفرینی شود. برای مثال سرفصلها باید بازنگری شوند، طراحی متناسب حال و هوای وب تغییر کند و البته متن هم بازنویسی شود. اگر هم اساسا نوشته برای وب تولید میشود، باید اصول نگارش در فضای اینترنت در آن رعایت شود. ممکن است این کار برای نویسندگانی که به نوشتن برای رسانههای چاپی عادت دارند، کمی دشوار باشد، اما باید در نظر داشت که محتوای ایجاد شده برای وب باید طوری نوشته شود که کاربر به راحتی بتواند آن را مرور کند و اطلاعاتی که نیاز دارد را از آن به دست آورد.
توسعه محتوا
توسعه دادن محتوا، به زبان ساده تولید محتوا برای دستیابی به اهداف سازمانی از یک طرف و برآورده کردن نیاز مخاطبان از طرف دیگر است. هدف اصلی این فرآیند، ایجاد ارتباط موثر با مخاطب است به نحوی که قانع شود تا از خدمات ارایه کننده محتوا استفاده کند، بنابراین توسعه محتوا بخش مهمی از استراتژی بازاریابی در معنای کلان هم تلقی میشود.
مخاطب کیست؟
طیف بسیار متفاوتی از افراد ممکن است از یک سایت بازدید کنند. فعالان اقتصادی، ماموران خرید، واسطهها، رسانهها و مردم عادی از سنین مختلف ممکن است بازدید کننده یک صفحه وب باشند. برای این که مطالب ما مناسب مخاطب هدف تولید شود، باید روی کاربران اصلی متمرکز شد و برای سهولت بیشتر در ارایه مطالب، مخاطبان را به چند گروه با ویژگیهای مشابه تقسیم کرد.
به چه اطلاعاتی نیاز دارد؟
نخست باید فهمید که مخاطب چگونه کارهایش را رفع و رجوع میکند. برای به انجام رساندن چند کار با هم سر از سایت ما درآورده و یا دنبال تحقق یک کار کوچک است؟ وقتی سر از کار او در آوردیم، متوجه میشویم که برای تیک زدن فهرست کارهایش، به چه اطلاعاتی نیاز دارد. آن اطلاعات را باید به شکل منظم و پله پله به او ارایه داد. نکتهی مهم: از ارایهی اطلاعات اضافه و بی اهمیت پرهیز کنید. اطلاعاتی که به هدف مخاطب از مراجعه به سایت ارتباطی نداشته باشد، فقط او را گیج میکند.
اهداف شما چیست؟
محتوای موجود در سایت، علاوه بر برآورده کردن نیازهای مخاطب باید در خدمت اهداف سازمان شما هم باشد. البته این درست است که باید دانستههای خودمان را نشر دهیم ولی در ساز و کار تجارت، منفعت دو طرفه تضمین کنندهی بقای فعالیت است و نمیشود در دراز مدت بدون چشم داشت خدمتی ارایه کرد مگر این که تجارت اصلی ارایه کننده مبتنی بر آن نباشد.
الغرض، باید اهداف تجاری سایت را معین و برای تحقق آن از طریق تولید محتوا برنامه ریزی کرد.
معماری محتوا
معماری محتوا یعنی سازماندهی محتوایی که ارایه میشود. برای رسیدن به اهداف استراتژی محتوا، باید محتوا را طبقه بندی و تنظیم کرد. باید نقشهای طراحی کرد که مشخص کند مخاطب در صفحهی وب به چه ترتیبی به اطلاعات دسترسی داشته باشد. یک معماری مناسب به کاربران کمک می کند تا به سرعت آنچه را که به دنبال آن هستند پیدا کنند. برای دستیابی به این هدف باید محتوا و شکل ظاهری صفحه وب را ساماندهی کرد.
ساماندهی محتوا:
محتوا را میشود بر اساس مخاطب، موضوع یا کارها ساماندهی کرد. نمیشود گفت کدام دستهبندی قطعا مناسب تر است، برای انتخاب گزینهی بهتر باید بدانیم مخاطب ما کیست، چه اطلاعاتی نیاز دارد و هدفش انجامِ چه کاری است اما معمولا باید نکتهی آخر را همیشه در یاد داشت و مطالب رو طوری سازماندهی کرد که در خدمت کار مخاطب باشد، بنابراین باید ساختار را ساده ، منطقی و سازگار کرد تا کاربران بتوانند به سرعت با آن ارتباط برقرار کرده و به راحتی در مسیر آن حرکت کنند.
ساماندهی طرح صفحهی وب:
باید مهمترین اطلاعات را در بالای صفحه قرار داد که به راحتی پیدا شوند. سپس بقیه اطلاعات را باید با توجه به اولویت مخاطب مرتب کرد. بهتر است مطالب با نتیجه گیری ، خلاصه یا توضیح کاری که با آن اطلاعات به انجام میرسد شروع شود و در ادامه اطلاعات تکمیلی و در نهایت جزییات آورده شود.
مرتب کردن بر اساس حروف الفبا:
الفبایی کردن ترتیب اطلاعات معمولا کاربردی نیست. مگر در موارد خاصی که مطلب دربردارندهی نام افراد یا مکانهای جغرافیایی باشد. پس بهتر است همیشه مگر در موارد خاصی که گفته شد، مطالب بر اساس اهمیت آنها برای کاربر مرتب شوند.
هر صفحه باید به طور مستقل هم قابل استفاده باشد
بازدید از یک سایت همیشه از یک صفحهی مشخص شروع نمیشود و از آنجا که معمولا کاربران از طریق پیوندهای گوناگون و به ویژه از نتایج موتورهای جستجو به سایت راهنمایی میشوند، احتمالا صفحههای مختلف را به ترتیبی که مد نظر نویسندگان بوده است مرور نمیکند. بنابراین، هر صفحه را باید طوری نوشت که گویی صفحهی اولی است که خواننده آن را میبیند.
پس بهتر است بعضی عبارتها، توضیحات یا جملات را در بسیاری از صفحات تکرار کرد، به نحوی که همان یک صفحه تا حد زیادی نیازهای مخاطب را برآورده کند. در عین حال اگر این تکرار برای شما و مخاطب آزار دهنده است، پیشنهاد میشود که برای مطالبی که بسامد زیادی در صفحههای مختلف سایت دارند، صفحات مجزا ایجاد کرد، و به جای توضیح تکراری در همهی صفحهها، از صفحات دیگر به این صفحههای اختصاصی پیوند ایجاد کرد.
روان بودن متن
بسیاری از مخاطبان هنگامی که میخواهند اطلاعاتی را به دست آورند در صفحات و سایتهای گوناگون چرخ میزنند و به هر کدام نگاه کوتاهی میاندازند به نحوی که معمولا بیست درصد هر متن نوشته شده را میخوانند. پس باید متن مختصر و مفید باشد تا کاربر به راحتی مطلبی که نیاز دارد را پیدا کند.
از زبان ساده استفاده کنید:
ساده نویسی یک توصیهی اساسی برای نویسندگان در هر رسانهای است. ساده بودن متن یعنی:
جملات کوتاه، ساده و روان باشند.
از حروف ربط به جا و کم استفاده شود.
واژهها و عبارت های پر تکلف و نا آشنا برای مخاطب استفاده نشود.
منظور نویسنده به خوبی منتقل شود و لازم نباشد برای فهمیدن اصل مطلب چند بار آن را مرور کرد.
از به کاربردن واژهها و عبارتهای زاید که نقشی در جمله ایفا نمی کنند و از تکرار و استفاده ی نابجا از کلمات مترادف و جملات معترضه اجتناب کرد.
از کلی گویی و مبهم گویی پرهیز کرد.
قابل اسکن بنویسید:
منظور اسکن با چشم است. یک سایت همانگونه خوانده نمیشود که یک متن چاپی. کاربران رسانههای آنلاین معمولا محتوا را با چشم خود اسکن میکنند. نتیجه یک تحقیق نشان میدهد که تنها ۱۶٪ مخاطبان سایتها یک متن را کلمه به کلمه میخوانند پس بهتر است متن متناسب با عادت اکثریت مخاطبان نوشته شود. برای این منظور این نکتهها را باید در نظر داشت:
کلمههای مهم را چشمگیر(های لایت) کنید. مثلا میشود آنها را رنگی کرد یا برای آنها پیوندهای هایپر تکست ایجاد کرد یا زیرشان خط کشید.
در هر پاراگراف صرفا یک فکر را بیان کنید و سعی کنید در همان ابتدای پاراگراف قلاب را به ذهن مخاطب گیر انداخته تا مطالب را دنبال کند.
با نتیجه گیری شروع کنید تا اگر مخاطب به آن علاقه مند بود و دید محتوایی که مرور میکند کار او را راه میاندازد، با شوق بقیهی مطالب را هم بخواند.
تعداد کلمات را تا جای ممکن کاهش دهید. (از آن جا دستمزد بسیاری از نویسندگان بر اساس تعداد کلمهها نوشته میشود، برای نویسندگان حرفهای این یک فداکاری محسوب میشود، چون عملا دستمرد خود را به نفع کیفیت کار کاهش میدهند!)
بر کاری که مخاطب به دنبال آن است تمرکز کنید:
قبلا هم گفتیم که معمولا مخاطب برای به سر انجام رساندن یک کار(تسک) به سایت ما مراجعه میکند. پس باید به آنها در انجام کارشان کمک کرد. گاهی حتی باید به آنها کمک کرد تا تشخیص دهند دنبال چه کاری هستند، چون بعضی مواقع ممکن است در صفحات وب گم شده و فراموش کنند برای چه کاری در لپ تاپشان باز شده است.
از الگوهای مشابه برای نوشتن استفاده کنید:
در تقسیم بندی متنها و به ویژه تیتر نویسی، باید یک شمایل را پیاده کرد. در همین متن دقت کنید:
دو تیتر قبلی اینهاست: «بر کاری که مخاطب دنبال آن است تمرکز کنید» و « از الگوهای مشابه برای نوشتن متن استفاده کنید». اگر تیتر دوم اینگونه بود ما از الگوی مشابه در نوشتن استفاده نکرده بودیم: «استفاده کردن از الگوی مشابه برای نوشتن». چون یکی جملهی امری بود و دیگری جملهی مصدری. چنین سبک نوشتنی در ذهن مخاطب اغتشاش ایجاد میکند و مانع فهمیدن راحت یک مطلب است.
تعقیب اطلاعات ارایه شده را برای مخاطب آسان کنید:
در یک کلام، طوری بنویسید که کاربر بتواند اطلاعاتی که نیاز دارد را بو بکشد و آن را دنبال کند. برای مثال زمانی که شما دنبال یک کالا میگردید، تابلوی زیبا و جذاب ک فروشگاه شما را به بازدید اجناس آن و آشنایی بیشتر با محصولاتش دعوت میکند. اطلاعات جدید هم باید به همین نحو باشد، طراحی گرافیکی مناسب و ایجاد لینکهای جذاب مخاطب را در شکار اطلاعاتی که نیاز دارد و رفتن از یک مرحله به مرحلهی دیگر یاری میکند.
حرفهای باشید:
مخاطب باید به شما در مقام یک حرفهای کار اعتماد کند. برای این منظور خوب است به جزییاتی که مخاطب نیاز دارد توجه شود و از ابراز مطالب کلی که هر فرد غیر حرفهای از پس نوشتن آنها بر میآید خودداری کرد. همچنین حتما اصول دستوری زبان را رعایت کنید. مخاطب از متنی که سرشار از غلط دستوری است نتیجه میگیرد که یک نویسنده غیر حرفهای پشت آن قرار دارد.
برای خوانده شدن بنویسید:
در کار تولید محتوا، هیچ متنی را برای پیدا نشدن نمینویسیم. توقع شما این است که این متن بارها و بارها در محیط اینترنت دیده و خوانده شود. برای این منظور، متن باید از میان هزاران و بلکه میلیونها صفحهی مشابه یافته شود. معمولا صفحات وب، از طریق موتورهای جستجو پیدا میشوند. برای این که یک صفحه در نتایج جستجو سری میان سرها برآورد و بعد هم مخاطب آن را باز کند خوب است برای انتخاب کلمات کلیدی وقت بگذارید. همچنین زیر تیترهایی که انتخاب میکنید، توضیح مختصر و گویایی دربارهی مطلب قرار دهید تا در نتیجه موتور جستجو نمایش داده شود و توجه مخاطب را جلب کند. برای این منظور، کلمات و اصطلاحاتی که کاربران در زمینهی محتوای تولیدی شما جستجو میکنند را شناسایی کنید. از این یافتهها در متن و عناوین و ابردادهی صفحهی وب استفاده کنید، سعی کنید یک عنوان متمایز برای صفحه انتخاب کنید و در ابردادهی صفحه توضیحات واضحی دربارهی محتوای آن ارایه کنید.
به جذابیت بصری توجه کنید:
ظاهر مناسب هم به راحتی مخاطب در استفاده از محتوا کمک میکند و هم به آن اعتبار میبخشد. با طراحی دلپذیر، هم مخاطب از دنبال کردن مطالب خسته نمیشود و هم این که حس میکند با یک مطلب حرفهای رو به روست. البته فراموش نشود که مهمترین قسمت یک صفحهی وب محتوای آن است و حتی یک طراحی حرفهای هم باعث ثمربخش بودن یک محتوای نامناسب نخواهد شد.
یک بیستم ثانیه
تحقیقات نشان میدهد که کاربران در یک بیستم ثانیه به نتیجه میرسند که یک سایت خوب است یا نه. پس باید تلاش کرد تا سایت ما در نگاه اول خوب به نظر بیاید. وقتی مخاطب در مواجههی اول، سایت را خوب ارزیابی کرد، با اشتیاق بیشتری مطالب آن را دنبال میکند و چون دوست ندارند نظر اولشان غلط از آب در بیاید، وقتی به سایتی اعتماد کردند، با اعتماد بیشتری محتوای صفحات آن را بررسی میکنند.
ساختار محتوا
همان طور که یک مقاله، یک کتاب یا حتی یک نامه باید ساختار درستی داشته باشد باید به ساختار محتوای صفحه وب هم توجه کرد. در ادامه این ساختار بررسی میشود.
عنوان:
معمولا نخستین چیزی که کاربر در ارتباط با صفحه میبیند، عنوان آن است. بنابراین عنوان باید به سرعت شمهای از اطلاعاتی که در صفحه موجود است را منتقل کند. هم چنین عنوان صفحه باید منحصر به فرد باشد تا با یک صفحهی دیگر در وب سایت اشتباه گرفته نشود. یک عنوان خوب باید این ویژگیها را داشته باشد.
کوتاه باشد.
حال و هوای متن را منتقل کند.
به طور مستقل و بدون خواندن متن هم قابل فهم باشد. (چون در نتایج موتور جستجو معمولا فقط عنوان قابل دیدن است).
عبارات یا اصطلاحات آن واضح، مختصر، توضیح دهنده و آشنا باشد. به نحوی که مخاطب از خواندن عنوان بتواند بفهمد که چه چیزی در متن کامل موجود است.
از کلمههای کلیدی در آن استفاده شود.
از زیر عنوانها برای جدا کردن صفحات طولانی وب بهرهمند باشد.
فهرستها:
مرور فهرست راحتتر از اسکن چشمی پاراگرافهاست. هر فهرست در ابتدا یک پاراگراف توضیحی کوتاه دارد که مقدمهای برای فهم بهتر فهرست است. اگر در فهرست، ترتیب قرار گرفتن مطالب مهم است، در ابتدای هر ردیف باید از عدد استفاده کرد، نه شکل. ترتیب ردیفها باید بر اساس اهمیت باشد و مرتب کردن الفبایی توصیه نمیشود مگر در مطالب خاصی که دربردارندهی نام افراد یا مکانها پشت سر هم مرتب شوند.
پیوندهای ارتباطی (هایپر لینکها):
این پیوندها کاربران را به اطلاعات مد نظرشان راهنمایی میکنند و البته چنان که گفته شد، میتوان از آنها برای جلوگیری از تکرار اطلاعات استفاده کرد. به این ترتیب که برای یک کلمه یا اصطلاح یا توضیح پرکاربرد صفحات جداگانهای ایجاد میشود و اگر کاربر در یک متن دیگر به آنها نیاز داشت با کلیک بر روی پیوند مرتبط، به آن صفحه هدایت میشود. متن پیوند، بهتر است با عنوان صفحه اختصاصی یکی باشد، تفاوت این دو کاربر را گیج میکند. همچنین از قرار دادن لینکهای پشت سر هم در یک پاراگراف باید خودداری کرد. استفادهی بیش از حد از این پیوندها که منجر به آبی شدن کل متن می شود، باعث میشود کاربر نتواند بفهمد کدام پیوند ایجاد شده اهمیت بیشتری دارد.
تصاویر:
فقط زمانی از عکس استفاده میشود که کاربر را برای فهم بهتر مطلب یاری کند. همچنین عکس حتما باید کیفیت مناسب داشته باشد.
جدول:
جداول روش موثری برای انتقال اطلاعات هستند. ولی نباید از جدول برای ارایه اطلاعات بی ارزش استفاده کرد. جدول هم مانند متن باید واضح و مختصر باشد و هر سلول به اندازهی کافی فضای خالی داشته باشد چرا که کلمات فشرده شده در یک سلول را نمیشود به راحتی خواند. استفاده از نشانههای بصری مانند رنگ متفاوت برای هر سطر ، به کاربر برای تشخیص بهتر محتوای جدول کمک می کند.
اینترنت چند روز در ایران قطع بود. در همین زمان عدهای از ما بهتران البته دسترسی داشتند. افرادی که با اتصال به سرورهای متصل به خارج از کشور، برای خود و دوستانشان VPN راه اندازی کردند و البته بعضی هم در این میان با فروش اشتراک این راههای ارتباطی سود خوبی به جیب زدند. تبعیض داستان پر آب چشم کشور ما بوده است و خواهد ماند.از این تبعیضهای نهادینه بگذریم که مثنوی هفتاد من است، در این مطلب قصد داریم تا لزوم پایان سیطرهی شرکتهای خارجی بر اینترنت ایران و راههای منطقی دست یابی به آن را بررسی کنیم.
به لحاظ امنیتی مطلوب نیست که دادههای خرد و کلان کاربران اینترنت در ایران به راحتی در اختیار شرکتهای بزرگ خارجی باشد و بتوانند احیانا آنها را رصد و تحلیل کنند.
درست هم نیست که بسیاری از اطلاعات اداری و سازمانی در ایران با ای-میلها و پیام رسانهای خارجی رد و بدل شود. به ویژه آن که بعضی از این پیامها اطلاعات نهان و آشکاری دارد که سازمانهای جاسوسی خارجی میتوانند از آنها بهره برداری کنند.
در یک کلام این منطقی است که نگران سیطره و انحصار پیامرسانها و موتورهای جستجو و به طور کلی شرکتهای بزرگ خارجی بر امورات کشوران باشیم اما راه حل چیست؟
قطعا راه حل محبس کردن یک کشور نیست. به نظر نگارنده دو رشته اقدامات همزمان برای رهایی از معضل گفته شده باید به انجام برسد.
نخست سوق دادن کاربر ایرانی به استفاده بیشتر از محصولات و محتوای اینترنتی داخلی. برای تحقق این امر هم میتوان از اجبار استفاده کرد و هم ایجاد مزایا. اجبار مانند این که ارتباطات اداری و سازمانی نهادهای حکومتی از طریق محصولات ایرانی برقرار شود. امروزه کارمندان بسیاری از ادارهها برای کارهای اداری خود از یاهو و جی میل و واتزاپ استفاده میکنند. نباید مانع مردم برای استفاده از این ابزارها شد، اما میتوان کارمندان را مجبور کرد برای امور اداری خود از نمونههای ایرانی پیامرسان و ای-میل بهره ببرند.
سیاستهای تشویقی راه دیگر سوق دادن مردم است. مانند این که اینترنت ایرانی بسیار ارزانتر از امروز و حتی رایگان در اختیار کاربران ایرانی قرار بگیرد. برای این امر و ایجاد زیر ساختها، یک حرکت ملی لازم است و نباید تنها به توان بخش خصوصی اکتفا کرد و بریز و بپاشهای بی سرانجام هم نباید رخ بدهد. شاید لازم باشد نهادهای حاکمیتی وارد ماجرا شوند و نرم افزارهای مناسب را طراحی و راه اندازی کنند و بعد از به سرانجام رسیدن سهام آن را به بخش خصوصی واگذار کنند. شاید بتوان با شرکتهای خارجی وارد مذاکره شد تا نرم افزارهای کم تر مطرح را از آنان خرید و توسعهی آن را در داخل کشور دنبال کرد. حتی مذاکره با شرکتهای مطرح برای انتقال سرورشان به داخل ایران برای ارایهی خدمات به کاربران ایرانی هم میتوان گفتگو کرد، اقدامی که تا کنون در ایران بی نتیجه مانده ولی در بسیاری از کشورها ثمر داده است.
با چنین روندی به تدریج شاهد آن خواهیم بود که بدون حرکتهای چکشی و القای حس زندانی بودن به مردمی که باید مشارکت اصلی را در ساختن کشور بر عهده داشته باشند، سیطرهی شزکتهای خارجی بر دادههای ایرانی از بین خواهد رفت و زیر ساختهای ملی جای آن را خواهد گرفت بدون این که ارتباطات جهانی را که لازمهی تولید کالا و محتوای ملی، پیشرفت علمی و نشاط کشور است از بین برود. هیچ کس از زندگی در زندان نمیتواند شاد باشد، حتی اگر این زندان بسیار وسیع باشد.
در پایان باید یاد آور شد که باطل السحر همهی مشکلات کشور، وجود اعتماد بین تصمیم سازان و مجریان از طرفی و عموم مردم از طرف دیگر است. مسئولان میتوانند خیلی شفاف تر از چیزی که هست با مردم صحبت کنند. اگر میخواهند اینترنت را به طور موقت قطع کنند تا زیر ساختهای شبکه ملی ارتباطات را بیازمایند، همین را با اعلام قبلی به مردم بگویند. اگر از مردم میخواهند که از نرم افزارهای داخلی استفاده کنند، از آن طرف در عمل دراز مدت به آنها نشان دهند که مگر در جرایم بزرگ و سازمان یافته و بدون مجوزهای لازم، متعدی حریم خصوصی آنان نخواهند شد. تا زمانی که چنین اعتمادی وجود نداشته باشد، هیچ راهکاری جواب نخواهد داد. کاربر ایرانی باید مطمئن باشد که فیلترینگ در حداقل خود و با در نظر گرفتن مصالح کلان اعمال میشود.
نگاهی به نظرهای منتشر شده زیر مطالب مرتبط با اینترنت در اندک سایتهای در دسترس این روزها، نشان میدهد تا برقراری چنین اعتمادی راهی طولانی در پیش است.
بُرش یک فیلم کوتاه بیسر و صداست، حتی دور مانده از هیاهوی دیده نشدن. در گوشه دنج دو جوان جویای سینما اتفاق افتاده و بهواسطه اتفاقهایی از همان دست توسط تعداد اندکی دیده شده است. اما در همین محدوده کوچک کسانی که فیلم را دیدهاند یک اتفاقنظر عمده وجود دارد. بُرش چه به لحاظ ساختار فرمی و چه در پرداخت مضمونش از دریچههای همان ساختار، یکی از نمونههای نادر فیلم کوتاه است. شاید برای اثبات این مسئله دلیلی بهتر از نادیده باقی ماندن محض فیلم پیدا نکنیم. یک نوع دهنکجی اصیل به تمام کسانی که در پی یافتن هویت بهاصطلاح «واقعی» فیلم کوتاه، عملاً از مسیری که باید در آن باشند منحرف شده در بیراهههایی هزاران فرسنگ آنطرفتر خواستهشان را جستجو میکنند. حالا کمی اگر از این فضای اکتشافگری خودمان هم خارج شویم… لذت کشف یک فیلم کوتاه خوب، بُرش فیلم کوتاه کوچکی ست محصول تلاش دو جوان بیست ساله که هر چند عاری از اشتباه نیست اما موفق میشود در ابعاد کوچک خود تجربهای با ارزش به دست دهد. تجربهای که به یک اصالت ستودنی بسیار نزدیک است. به ذات تجربه در بستر مدیوم فیلم کوتاه. اما چه نوع تجربهای؟
اولین برخورد با اولین نما از بُرش مخاطب را قطعاً به یاد سینمای برادران داردن خواهد انداخت. جایگاه و جنس حرکات دوربین، اتمسفر و حتی نوعی روایت اتفاق. هر چند پای صحبتهای دو فیلمساز که بنشینید اسم اینیاریتو را هم خواهید شنید. اما اینجا یک دلبستگی واضح به نوع جهانبینی و استنباط داردنی وجود دارد. اینیاریتو را بیشتر میتوان در ماجرا و لایههای مشخصی از اتفاقها کشف کرد. که البته این حضور چندان وجهه بیگانهای با سینمای داردنها ندارد. شخصیتی درگیر با اجتماع بیرونی. وابسته به محیط و در رنج از آن. نوعی جدال تمامنشدنی و البته ضروری. ضروری برای حفظ اصالت انسان بودن و آزادی عمل داشتن.
بازگردیم به اولین برخورد با اولین نما از بُرش. امری که این آشنایی فرمیک را بلافاصله به یک امر جذاب و نه یک امر تکراری و آزار دهنده بدل میکند، توانایی بازسازی کیفیت داردنی در پیش برد نماها و در مرحله بعد، بُرش زدن نماها به یکدیگر است. دو فیلمساز جوان و یک استنباط ستودنی از چیزی که در نزد دو تن از اساتید سینما (تا چه حد میتوان برادران داردن را جدا از هم تصور کرد؟) دیدهاند و حالا دارند پیش چشمان ما به بهترین شکل ممکن اجرا میکنند. دقیقاً با اتکا بر همین کیفیت است که میتوان از مرحله دو فیلمساز جوان و صرفاً مقلد به دو فیلمساز جوان و بااستعداد عبور کرد. چرا که بُرش یک تقلید صرف با کج رویهای گریزناپذیر هر تقلید کورکورانهای نیست. در این چند دقیقه ــ از اتفاق یکی دو روزه جوانی که سعی میکند برای رفع مشکلی دیگر انگشتش را به تیغ چوببری بسپارد ــ یک بازتولید آگاهانه از یک سبک بصری منحصر به فرد اتفاق افتاده است. آگاهی قابلتقدیر از چرایی جزئیات اجرایی صحنه برای رسیدن به کیفیت موردنظر، خواستهای ست که برای مثال و در نمونه مشخصترش: مجید برزگر و پرویزش بارها از آن دور هستند. چرا که بهجای تلاش برای شناخت چرایی فرم، صرفاً با یک دوربین لرزان و پر حرکت به دنبال قدرت بصری میگردند که بهوضوح میتوان در سینمای داردنها سراغش را گرفت. نوعی رئالیسم زاویه دید!
بُرش دقیقاً همینجا ست. در لبههای مرز آن چیزی که ترجیح میدهم آن را رئالیسم زاویه دید بنامم. نوعی آگاهی برای طراحی میزانسنِ دوربینی که باید همپای تنش درونی/بیرونی کاراکترها در حرکت و لرزش باشد. و البته به همان اندازه دارای استحکام. نوعی نظم بصری تکین در مرکز تنش و حرکت و بینظمیهای ناگهانی. همینجا ست که میتوان به یکی از آن رگههای ذاتی فیلم کوتاه رسید. تجربه تلاش برای دست یافتن به کیفیت سینمایی که آن را بهاندازهای میپسندیم که به خود اجازه میدهیم بر ما تأثیر بگذارد. اینجا ست که از دام تقلید جستهایم و به جغرافیای درک چرایی آن چیزی که دارد بر ما تأثیر میگذارد رسیدهایم. اینجا ست که در قالب آزمون و خطای پایان ناپذیر و ذاتی مدیوم فیلم کوتاه، خودمان را آماده کردهایم برای رسیدن به آن چیزی که از خود ماست و ریشه از سینمایی گرفته که از آنِ سینماگرانی ست که جنس سینمایشان درون ما تنیده شده.
بُرش فیلم کوتاهی ست چنان نادیده مانده که حتی از هیاهوی پیرامون نادیده ماندهها هم به دور مانده. یک فیلم کوتاه حاصل تلاش دو جوان که سینما را زندگی میکنند. در شماره پیشین مجله و در قالب مطلبی با عنوان فرصتهای کوتاه، در سال آینده منتظر دیدن چه فیلمهای کوتاهی باشیم و در معرفی فیلم کوتاه قمارباز به کارگردانی کریم لک زاده به فیلم کوتاه بُرش اشارهای شده است. اشارهای در این راستا که همکاری پویان رنجبر (یکی از فیلمنامه نویسان و کارگردانان بُرش و البته تصویربردار آن) با کریم لک زاده کارگردان فیلمهای کوتاه موفقی چون جنایت و مکافات، من آبادان رفتم جنگ و ژیلا، نوید یک همکاری امیدوار کننده و یک فیلم کوتاه درجهیک را میدهد. بهعنوان اولین اظهارنظر در مورد قمارباز: با یک شاهکار تکاندهنده مواجه هستیم. گونهای از ایدئالیسم کمیاب!
کارگردان : علی سعدی و پویان رنجبر، مشاور کارگردان : سعید ذوالنوریان، تصویربردار : پویان رنجبر، دستیار تصویربردار : محمد حسن زاده، صدابردار : سینا خیاطان، موسیقی : رضا سلیمانی، بازیگران : علی سعدی ، علی محمد حسامفر ، صمد فرهنگ ، بابک تکبندی ، مصطفی سراج و مهشید دهقانی، تدوینگر :پویان رنجبر، منشی صحنه : پریا نصیری، عکاس : دانیال سیدین، تهیهکننده : علی سعدی و پویان رنجبر
خلاصه داستان: پسری سعی میکند انگشتش را با دستگاه چوببری قطع کند.
این متن پیش از این در ماهنامه فیلمنگار ۱۴۹ و ۱۵۰ منتشر شده است.
پایان رگ خواب، چشمان من، یک مرد گنده، خیس اشک بود. بار اولی که فیلم را در جشنواره دیدم، این قدر تاثیر گذار نبود، بار دوم برای همراهی یک دوست، در یک نیمه شب تابستانی، فیلم انگار شکل دیگری بود.
شاید فیلمنامه ی رگ خواب چندان به چشم نیاید. اما همین که شما فیلم را با دقت دنبال میکنید، پایان غیر مرتبطی ندارد، در طول فیلم کم تر سراغ موبایلتان میروید، ، ایراد علت و معلولی در آن نمی بینید، یعنی فیلمنامه ی سر و شکل داری نوشته شده است.
خلاصه ی داستان را در ادامه می آورم و اگر دوست دارید قصه ی فیلم برای شما لو نرود، از این پاراگراف گذر کنید.
یک زن که به تازگی از شوهر معتادش جدا شده، و نمی خواهد پدرش او را شکست خورده ببیند، دست و پا می زند تا برای خودش کسی شود و آن گاه سراغ خانه ی پدری برود. در این راه و در جستجوی کار دلبسته ی مردی می شود، که راه و روش دلبری را برای به دست آوردن زن ها بلد است، و با دست پیدا کردن به مقصود، او را رها می کند. زن دوباره بی پناه است، دست آخر، به گرمخانه ی شهرداری می رود و از آنجا به بیمارستان، و سرانجام فرصت می کند تا در یک ماه پایان زندگی پدر، کنار او باشد.
پایان خطر لو رفتن قصه.
بدون شک طراحی های حمید نعمت الله به درستی این داستان را روایت میکند، و بعضی سکانس ها، ما را یاد این می اندازد که چه قدر جای جذابیت های بصری و میزانسن در سینمای ما خالی است. به یاد بیاوریم سکانس طوفان را.
و اما لیلا حاتمی. لیلا حاتمی را همه برای بازی در این فیلم تحسین کرده اند. هم باور پذیر است، هم زبان بدن خوب و متفاوتی در شرایط مختلف داستان ارایه میکند، یعنی در هر بخش از داستان ما رفتارمندی متناسب با آن شرایط را از او می بینیم که به باور ما کمک می کند. جایی شق و رق و مانند یک زن اشراف زده است، جایی در خود مچاله است، و در قسمت دیگری خموده و شکسته. و همه ی این ها را با تسلطی خوب بر بدن خودش، که از ابزارهای هر بازیگری حرفه است، ارایه می کند.
علاوه بر این لیلا حاتمی، توانسته احساسات متفاوتی را همزمان بازی کند. در این باره کم تر گفته شده است. برای یادآوری، وقتی کامران (کوروش تهامی) و وردستش(اصغر پیران) به محل سکونت مینا ( لیلا حاتمی)، می آیند، و مینا متوجه می شود اشتباه تصور میکرده که کامران امشب مادرش را برای آشنایی می آورد و مهمان عزیزی که وعده داده شده بوده، یک گربه است، در چهره ی لیلا حاتمی می شود، هم زمان، سرخوردگی، ترس، غم، ریشخند کردن خود، و حتا خرده ای امید دید. از این لحظه ها این فیلم کم ندارد.
اما هرچند لیلا حاتمی ستاره بی بدیل فیلم است، در کل رگ خواب هیچ بازی نادرست و سرسری گرفته شده ای ندارد.
کوروش تهامی، خوب، یک دست و استوار بازی میکند. و دیگران هم به همین ترتیب. به یاد بیاوریم، بازی الهام کردا(دوست مینا) لیلا موسوی(صاحبکار کامران)، دختر صندوقدار، و وردست کامران را.
حتا نقش های خیلی کوچک درست کار خود را کرده اند و کارگردان هم طوری آن ها را به کار گرفته که ذوق مخاطب دچار چالش نمی شود. استفاده ی نا به جا از نابازیگران، یا به کار گیری نامناسب بازیگران برای نقش های کوچک، آسیبی است که به خیلی از فیلم های خوب سینمای ایران آسیب زده، و رگ خواب از این صدمه، در امان است.
بار اول این فیلم را در جشنواره ی فجر، در شیراز دیدم، و بار دوم در مجتمع سینمایی چارسوی تهران. و نمی توانم از این بگذرم، که در لحظه ی پایانی فیلم، دست اندرکاران محترم چارسو، در حالی که همه در احساس فیلم و موسیقی پایانی غرق بودند، ناگهان روی ثانیه ی اول تیتراژ، آن را قطع کردند و تماشاگران را شوکه. گویی سطلی آب بر صورت آدمی خواب بپاشند. امیدوارم دیگر با چنین غیر حرفه ای گری ای رو به رو نشوم. تجربه ی ناخوشایندی بود.
به هر روی، اگر برای دیدن یک فیلم متفاوت و روشنفکری به سینما میروید، رگ خواب شما را ناامید می کند. چون مولفه های آشنای سینمای عامه پسند را دارد. قصه، موسیقی، و یک شخصیت محوری زن.
اما اگر می خواهید یک فیلم استاندارد ببینید، و با شخصیت مینا، عاشقی کنید، بترسید، تحقیر شوید، امیدوار باشید و دوستی کنید، و در پایان احتمالا قطره ای اشک بریزید که برای تهذیب نفس هم خوب است، رگ خواب یک پیشنهاد مطمین خواهد بود.
چهارشنبه از فیلم کوتاه خاکستر نشین در سینما غزل تالار حافظ شیراز رو نمایی می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، فیلم کوتاه داستانی خاکسترنشین به کارگردانی احسان شادمانی با پایان یافتن مراحل تولید در بهار ۹۶ آماده نمایش شده است.
این فیلم کوتاه در قالب رئال-انیمیشن و به مدت ۲۰ دقیقه داستان مرد کارگری را روایت میکند که بعد از ساعات سخت کاری در کارگاه تولید زغال، در اتاق خانهاش با یک جغد ملاقات میکند؛ مرد به حضور جغد در زندگیاش عادت میکند تا اینکه نویسندهای از راه میرسد و ادعا میکند جغد متعلق به اوست.
عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از: فیلمنامه و کارگردانی: احسان شادمانی. بازیگران: داریوش ثمر، علیمحمد حسامفر. صداپیشه: لیلا دوکوهکی. تصویربردار: حمید دالوند. صدابردار: علی علوی. طراح صحنه: رضا تشکر. طراح گریم و لباس: لیلا دوکوهکی. دستیارکارگردان: محمدحسن محمودی. برنامهریز: لیلا دوکوهکی. تدوین: احسان شادمانی. آهنگساز: مصطفی فرمانی. صداگذار: ساسان کاوه. عکاس و طراح گرافیک: رضا تشکر. طراح کاراکترِ جغد و استوریبورد: فریبا معصومیپور. طراح انیمیشن، جلوههایبصری و اتالوناژ: ایمان مشفق. مدیرتولید: حمید صادقی. مدیر صحنه و دستیار تولید: یوسف موسوی. دستیاران تصویر: مصطفی علی اکبری، محمدرضا امینی. پشتیبانی فنی: شرکت فیلمسازی کاریزفیلم. مجری طرح: حمید صادقی، لیلا دوکوهکی. تهیهکننده: انجمن سینمای جوانان استان فارس و با همکاری: انجمن سینمای جوانان ایران، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی جهرم، اهالی محترم روستاهای نوداد، کوشکسار و کلاکلیِ بخش سیمکان جهرم در استان فارس.
فیلمنامه اقتباسی خاکستر نشین(برداشتی آزاد از بوفکور صادق هدایت) موفق به دریافت تندیس بهترین فیلمنامه اقتباسی در پنجاه و ششمین جشنواره منطقهای سینمای جوان_ بوشهر و دومین جشنواره ملی فیلمنامهنویسی سایه_دانشگاه سوره تهران و همچنین منتخب پنجمین جشنواره ملی فیلمنامهنویسی بیشابور شده است.
فروردین ۱۷, ۱۳۹۶ | توسط hesamfar | دسته بندی اخبار
یک سال از اجرای عمومی نمایش کلاغ پر می گذرد. مدت ها بود می خواستم آنچه درباره این نمایش در سایت ها درج شده بود رو گرد آوری کنم. فکر کنم الان فرصت خوبی است که در یکسالگی این نمایش با احترام به تماشاگرانی که این کار رو پسندیدند و این پسند، لقب پر فروش ترین نمایش تولید در شیراز رو به این کارداد و هم چنین منتقدان عزیزی که خوب و بد نمایش رو برای ما آشکار کردند و البته گروه اجرایی، اینجا مطالبی که گفتم رو قرار می دم.
برنامه پسین دلگشا از شنبه تا چهارشنبه از رادیو فارس پحش می شه. از ساعت هجده و سی تا بیست.
این سویپر چند زبانه کار جدیدیه که تهیه کردم و هم بی سابقه بوده و هم استقبال خوبی ازش شده.
شما هم بشنوید، انشالا که خوشتون بیاد.
پسین دلگشا رو در هفته ای که من در خدمت شنونده هام، با همراهی همکارم فهمیه ابراهیم زاده ارایه می شه و تهیه کننده برنامه جناب مستطاب محمد کاظم یاسریه.
در هفته ی مقابل هم آرش جمال الدینی عزیز و سرکار خانم طالبی برنامه رو اجرا می کنند و تهیه کننده هم محسن قاسم زادگان
یکی از اشتباه های بعضی مداحان، واعظان و حتا گویندگان صدا و سیما این است که برای خون ایمه از تعابیری مانند خون آلود، یا به خون آلوده استفاده می کنند.
باید توجه داشته باشیم که خون امام هم مانند روح و جسم مبارکش مطهر است و استفاده از چنین تعابیری وهن ایمه محسوب می شود.
برای مثال گفته می شود که: “شمر دست خود را به خون امام آلوده کرد.” یا ” چنان بر بدن امام حسن علیه السلام تیر زدند که کفن خون آلود شد.”
بهتر است به جای این دوعبارت که برای مثال ذکر شد گفته شود: “شمر خون امام را بر زمین ریخت”. یا “کفن امام حسن خونین شد.”
یا جایگزین های دیگری که اهل ذوق به ذهنشان می رسد.
در سال ۱۳۴۰، از بسیاری از تلاشگران ضد استبداد دهه بیست و سی که پس از تحمل محکومیت ها دوران سرخوردگی و افسردگی خود را می گذراندند، برای همکاری دعوت شد. بسیاری این دعوت را پذیرفتند… .
کمی بعد اداره انتشارات، یعنی همان رادیو ایران، از وزارت اطلاعات آن روز جدا شد و با سازمان تلویزیون ملی ایران پیوست و سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران را تشکیل دادند.
استاد انجوی شیرازی هم به عنوان سردبیر (سپس بزرگ دبیر) گروه تحقیقات ایران زمین سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، دعوت به همکاری شد.
انجوی به این شرط که بتواند با استفاده از امکانات رادیو و تلوزیون، تحقیقاتی را در زمینه فرهنگ مردم و فولکلور ایران آغار کند، همکاری با رادیو و تلوزیون را پذیرفت. شرط انجوی پذیرفته شد و سید با همان نام مستعار نجوا کار خود را آغاز کرد. برنامه ای با نام ” فرهنگ مردم” به سلیقه و ابتکار او طراحی و سه شنبه ها ساعت بیست و یک پخش می شد.
این برنامه خیلی زود مورد استقبال مردم و به ویژه شنوندگان شهرستانی و روستایی قرار گرفت،استاد در آغاز با ” دوستان سلام!” برنامه را آغاز می کرد و از همه علاقه مندان به فرهنگ مردم می خواست که آداب و رسوم، قصه های محلی، متل ها و بسیاری مناسبت های بومی را برای آن برنامه بفرستند.
او در سخن آغازین برنامه، که به شکل سرمقاله روزنامه ها نوشته و خوانده می شد، (که شاید نتیجه تجربه مطبوعاتی او بود) سعی می کرد الگو و روش تحقیق جمع آوری فرهنگ مردم در اختیار شنوندگان قرار دهد. به همین منظور جزوه ای به عنوان روش گرد آوری فرهنگ مردم همراه با الفبای آوانگاری و توضیحات مفید دیگر به زبان ساده تهیه و چاپ کرده بود که برای شنوندگان علا قه مند ارسال می کرد.
اگر مطلب دریافتی از شنوندگان اشکالی داشت، عین مطلب را با سوالاتی که رافع آن اشکال باشد، برای شنونده پس می فرستاد تا بعد از رفع اشکال دوباره ارسال شود.
اگر هیچ پاسخی نبود، حداقل یک کارت پستال فرستاده می شد که: ” نامه شما رسید.” روی کارت پستال عکس استودیوی بزرگ رادیو چاپ شده بود…
عبدالرشیدی، علی اکبر(۱۳۸۵) گفتنی ها، تهران: اطلاعات، صص ۳۶۰-۳۵۹.
اردیبهشت ۵, ۱۳۹۳ | توسط hesamfar | دسته بندی اخبار
شکر خند مشاعره ی طنزی بود که در نوروز ۱۳۹۳ از سیمای فارس پخش شد و بینندگان، استقبال بسیار خوب و متفاوتی از آن کردند.حالا بناست این شکرخند از شبکه ی “شما” هم پخش شود.
در این نشانی می توانید اعلان این برنامه برای شبکه ی شما را ببینید.